-
همسفر
دوشنبه 19 دیماه سال 1384 20:29
دراین راه طولانی- که ما بی خبریم و چون باد می گذرد- بگذار خرده اختلاف هایمان با هم ، باقی بماند. خواهش می کنم! مخواه که یکی شویم، مطلقا یکی . مخواه هر چه که دوست داری ، من همان را، به همان شدت دوست داشته باشم هر چه من دوست دارم ، به همان گونه ، مورد دوست داشتن تو نیز باشد. مخواه که هر دو یک آواز را بپسندیم ، یک ساز را...
-
انتظار
سهشنبه 10 آبانماه سال 1384 08:26
غروب های غریب در این رواق نیاز پرنده ساکت و غمگین ستاره بیمارست دو چشم خسته من در امید عبث دو شمع سوخته جان همیشه بیدارست دلم قناری غمگین قناری خاموش دوباره با من می خواند آشتی می کند ای خفته پر پرند سبکبال بی خیال! در این دریای در هم دستی تمام خواهش قلبی تمام عشق چشمی تمام شوق تماشا شبهای انتظار تو را صبح می کنند تا...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 23 مهرماه سال 1384 12:31
ای پناه قلبهای بی پناه ای امید آسمانهای غریب ای برنگ اشکهای گرم شمع ای چنان لبخند میخک های نجیب ای دوای درد دلهای اسیر ای نگاهت مرحم زخم بهار ای عبدر تو غروب آرزو ای زشبنم های رویا یادگار کوچه دل با تو زیبا می شود من این مسافر آواره سرگردان مشتاقانه نشانی از تو میخواهم
-
ستاره
شنبه 2 مهرماه سال 1384 20:22
ستاره دور دست! نور افشانی کن تا شباهنگام به تماشایت بنشینم پرتوهایت به نبرد تاریکی می شتابند و آرزوهای دل بیمارم را بر دوش می کشند و روحم بسوی تو بال اندوه میرهد و سبکبار می شود... من آن نگاه آتش افروز را دیدم و سالهاست که آن چشمها بر من فروبسته اند اما اینک پرواز دوباره می خواهم به سوی تو و به سوی آن چشمها و هر چند...
-
چشمان غمگین
سهشنبه 14 تیرماه سال 1384 10:34
هر روز قدم زنان به اینجا می آیی من زبان خود را نگه می دارم و چیزی نمی گویم برای یک لحظه خیره به چهره ات نگاه می کنم نمی خواهم تا زمانی که تو حضور داری حرکتی بکنم اما تو... با حالتی شرمگین مرا ترک می کنی ولی من می دانم که تو سرانجام قدم در این مسیر خواهی گذاشت باشد عزیزم هر طور که می خواهی ادامه بده ولی بدان که چشمان...
-
در آلبوم
شنبه 11 تیرماه سال 1384 09:58
هم چنان که مقبره ای تنها رهگذران را به خود می خواند بگذار این مسافر آواره بیمار هم اسیر نگاه مهربان تو شود و اگر از پس سالها آرزوهای هماره پنهان و نا گفته من را خواندی و عاشق بودنم را به یاد آوری به این بیندیش که دیگر نیستم و دلم را در اینجا به خاک سپرده ام
-
عشق ورزیدن
سهشنبه 31 خردادماه سال 1384 15:02
برای عشق ورزیدن به تو ستاره ای خواهم دزدید و آن را به تو هدیه خواهم کرد برای عشق ورزیدن به تو و فقط برای در کنار تو بودن دریاها را پشت سر خواهم گذاشت برای عشق ورزیدن به تو همراه با آتش به باران خواهم پیوست برای عشق ورزیدن به تو برای بو سیدن تو تمام زندگیم را خواهم داد هیچ نوری بیش از روشنایی تو مرا قادر به دیدن نمی...